کد مطلب:314473 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:210

به برکت نام نامی حضرت باب الحوائج صاحب همه چیز شدم
2. خاطره دوم: بنده در مغازه ای كار می كردم كه مغازه از آن شریكم بود. آبان ماه 77 بود در منزل پدرم حاج فرهنگ راستی سرگرم تدارك آش حضرت زین العابدین علیه السلام بودم و همه سرگرم فعالیت بودیم بحمدالله آش پخت صبح آن را پخش كردیم. صبح آن روز به اتفاق آقای خاكپور معاون مخابرات داراب و پدر و مادرم و دیگران نشسته بودیم و صحبت از چگونگی توزیع آش شد كه آیا به هر كسی كه آمد رسید یا نه. در این بین خانم آقای خاكپور رو به بنده كرد و گفت كه احمدرضا شما نذر نمی كنید؟ گفتم: چرا. اگر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام كمك كند كه قبل از عید سال 78 صاحب مغازه ای شوم هر سال مقدار 150 كیلو برنج با بالا نذر آن حضرت و برادرش شاه شهیدان حسین بن علی علیهماالسلام می كنم، به خدا قسم، بعد از این كه نذر كردم به مدت یك هفته بعد مغازه ای بزرگ نصیبم شد كه ندانستم پول آن از كجا فراهم شد و بعد از آن به بركت نام نامی حضرت باب الحوائج صاحب همه چیز شدم. و هر وقت هم كه گرفتاری پیش می آید با توسل به او گرفتاریم برطرف می گردد.

تنها آرزویی كه دارم رفتن به كربلای معلی و زیارت بارگاه حسین بن علی و حضرت ابوالفضل العباس علیهماالسلام است. در پایان باید متذكر شوم كه در منطقه داراب اخیرا غاری به نام غار ابوالفضل العباس علیه السلام نام گذاری شده است. این غار در قدیم به نام غار قرآن مشهور بوده است تا این كه شخصی به نام آقا محمد تاجی



[ صفحه 424]



نژاد كه مردی متدین و با خداست مدعی شده است كه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام از سال ها پیش با ایشان در ارتباط بوده است و دلیل این كه چرا قبلا مردم را مطلع ننموده می گویند كه چون آمادگی در مردم جهت باور كردن این موضوع نبوده است آن را برملا نكردیم تا به امروز بنا به درخواست حضرت آن را افشا نمودم.

شایان ذكر است كه تاكنون بیماران سرطانی، شیمیایی و غیره و هر كسی كه گرفتاری برای او پیش آمده است، با رفتن به این غار و توسل به باب الحوائج شفا یافته و حاجت خود را گرفته است.

ان شاءالله اگر توانستم عكس آن را می فرستم.

والسلام

احمد رضا راستی